
تعداد نشریات | 21 |
تعداد شمارهها | 610 |
تعداد مقالات | 9,027 |
تعداد مشاهده مقاله | 67,082,819 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,656,334 |
ابعاد نحوی و معناشناختی فعل وجهی «بایستن» در تاریخ بیهقی | ||
مطالعات زبانی و بلاغی | ||
مقاله 11، دوره 12، شماره 24، تیر 1400، صفحه 265-292 اصل مقاله (434.26 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22075/jlrs.2020.20118.1703 | ||
نویسنده | ||
مونا ولی پور* | ||
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی | ||
تاریخ دریافت: 11 فروردین 1399، تاریخ بازنگری: 01 تیر 1399، تاریخ پذیرش: 04 تیر 1399 | ||
چکیده | ||
تحلیل نحوی و معنایی فعلهای وجهی، بهویژه فعل وجهی «بایستن»، به دلیل وضعیت خاص تصریفی، نحوی و معنایی آن، از بحثهای چالشبرانگیز در مطالعات دستوری زبان فارسی بوده است. این مطالعات عمدتاً بر کاربردهای این فعل در فارسی معاصر متمرکز بوده، کمتر به بررسی تاریخی در این زمینه پرداخته شده است. پژوهش حاضر، با اتکا به شواهد مستخرج از تاریخ بیهقی (۱۱۱۴ مورد)، بر آن است ویژگیهای نحوی و معنایی این فعل را که عمدتاً محل مناقشهاند، بررسی کند. در این نوشتار، ابتدا با اشاره به ویژگیهای این فعل از منظر تصریفپذیری، وضعیت این فعل را از نظر زمان دستوری، دلالتهای زمانی و تمایز میان صورتهای مختلف ماضی و همچنین صورتهای مضارع مشخص کردهایم. در ادامه، نشان دادهایم در ظرفیت این فعل، یا یک گروه اسمی (در نقش فاعل) وجود دارد یا یک بند متمّمی. در حالت اخیر، دو فرضیه را دربارۀ فاعل «بایستن» مطرح و بررسی کردهایم: یکی، در نظر گرفتن خود بند متمّمی بهعنوان فاعل و دیگری، پوچواژۀ پنهان. بدین ترتیب نشان دادهایم تکصیغهای بودن این فعل، متأثر از ماهیت نحوی و معنایی فاعل است و ربطی به تغییرات این فعل طی فرایند دستوریشدگی ندارد. در ادامه، مشخص شد بندهای ناخودایستا (مصدرهای مرخّم) فاعل نحوی ندارند و آنچه در بعضی پژوهشها با عنوان فاعل «را»یی مطرح شده، در حقیقت یک گروه اسمی است که نقش نحوی آن، متمّم اختیاری فعل «بایستن» و نقش معنایی آن، بهرهور است. این گروه اسمی، اساساً مستقل از بند متمّمی است. در همین زمینه، مشخص شد برخلاف تحلیل داوری، وجهیت در بندهای ناخودایستا ممکن است کنشگرمحور نیز باشد و دستکم براساس دادههای تاریخ بیهقی نمیتوان حرکت از وجهیت کنشمحور به وجهیت کنشگرمحور را مصداقی از فرایند دستوریشدگی دانست. در انتها، بررسی معنایی فعل «بایستن» در تأیید تحلیلهای پیشین در این زمینه، نشان داد تمام کاربردهای این فعل در تاریخ بیهقی، از نوع وجهیت غیرمعرفتی هستند. | ||
کلیدواژهها | ||
بایستن؛ فعل وجهی؛ تاریخ بیهقی؛ وجهیت معرفتی؛ پوچواژه؛ دستوریشدگی | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Semantic and Syntactic Aspects of “Bāyestan” in Tārīkh-i Bayhaqī | ||
نویسندگان [English] | ||
Mona Valipour | ||
Assistant Professor, Persian Language and literature, Letters and Human Sciences, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran | ||
چکیده [English] | ||
Syntactic and semantic analysis of modal verbs, particularly “bāyestan”, has been a challenging topic in Persian language studies due to its special inflectional, syntactic, and semantic states. These studies are mainly focused on the uses of this verb in contemporary Persian, ignoring the historical texts. The current study, relying on data derived from Tārīkh-i Bayhaqī (1,114 cases), aims to review the challenging semantic and syntactic aspects of this verb. First, by referring to some of the morphosyntactic features of this verb, we have identified its status in terms of tense, time implications, and differentiation between different forms of past and present tenses. Next, we have shown that in the valency of this verb there is either a noun phrase (subject) or a complement clause. Subsequently, we have introduced and discussed two assumptions about the verb bāyestan: either considering the complement clause as the subject and the expletive pro. We have thus shown that the impersonality of this verb is due to the syntactic and semantic nature of the subject and has nothing to do with the changes of the verb during the grammaticalization. Afterward, it was found that non-finite clauses have no syntactic subject, and what has been suggested in some research as the 'subject' of “Ra” is in fact a noun phrase whose syntactic role is the optional complement of the verb bāyestan and its semantic role is the beneficiary. This noun phrase is essentially independent of the complement clause. In this regard, it was found that unlike Davari's analysis (1394), modality in non-finite clauses may also be agent-oriented, and at least based on Tārīkh-i Bayhaqī data, it is not possible to consider moving from action-oriented modality to agent-oriented modality as a grammaticalization process. Finally, the semantic examination of the verb bāyestan supported the previous analyses in this field and revealed that all uses of the verb in the Tārīkh-i Bayhaqī are non-epistemic modality. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Bāyestan, Modal verb, Tārīkh-i Bayhaqī, Epistemic modality, Expletive, Grammaticalization | ||
مراجع | ||
- احمدیگیوی، حسن (۱۳۸۴)، دستور زبان فارسی: فعل، تهران: قطره. - اخلاقی، فریار (۱۳۸۶)، بایستن، شدن و توانستن: سه فعل وجهی در فارسی امروز، دستور، شمارة ۳، صص ۸۲-۱۳۲. - انوشه، مزدک (۱۳۹۳)، ضمیر پوچواژهای پنهان در زبان فارسی: رویکردی کمینهگرا، زبانشناسی و گویشهای خراسان، شمارة ۱۱، صص ۲۹-۵۴. - انوشه، مزدک(۱۳۹۴)، مسئلۀ مجهول در زبان فارسی: رویکردی کمینهگرا، پژوهشهای زبانی، سال ۶، شماره ۱، صص ۱-۲۰. - باطنی، محمّدرضا (۱۳۵۳)، استعمال «باید» در فارسی امروز، مجلة دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال ۲۰، شمارة 3 و 4، صص ۱۲۵-۱۳۰. - بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین (۱۳۷۵)، تاریخ بیهقی، تصحیح علیاکبر فیاض، مشهد: دانشگاه فردوسی. - داوری، شادی (۱۳۹۴)، از «اجبار» تا «یقین»: تکوین و تحول معانی وجهی «باید» براساس فرایند معینشدگی، جشننامۀ کورش صفوی، به کوشش مهرداد نغزگویکهن و محمد راسخمهند، تهران: سیاهرود، صص۱۱۱-۱۴۹. - دبیرمقدم، محمّد (۱۳۶۹)، پیرامون «را» در زبان فارسی، زبانشناسی، سال ۷، شماره ۱، صص ۲-۶۰. - درزی، علی (۱۳۸۹)، شیوۀ استدلال نحوی، ویراست دوم، تهران: سمت. - دهخدا، علیاکبر (۱۳۷۷)، لغتنامۀ دهخدا، چاپ دوم از دورۀ جدید، ج ۸، تهران: دانشگاه تهران. - صادقی، علیاشرف و غلامرضا ارژنگ (۱۳۵۸)، دستور سال دوم (فرهنگ و ادب)، تهران، سازمان کتابهای درسی. - طبیبزاده، امید (۱۳۸۶)، بررسی انواع بندهای متمّمی در زبان فارسی و شیوة نمایش آنها در فرهنگها، فرهنگنویسی، شمارة 1، صص 211-235. - طبیبزاده، امید (۱۳۹۱)، دستور زبان فارسی براساس نظریة گروههای خودگردان در دستور وابستگی، تهران: مرکز. - عموزاده، محمد و حدائق رضایی (۱۳۸۹)، ابعاد معنیشناختی «باید»، پژوهشهای زبانی، دورة ۱، شمارة ۱، صص ۵۷-۷۸. - فرشیدورد، خسرو (۱۳۵۰)، بعضی از قواعد دستوری تاریخ بیهقی، یادنامۀ ابوالفضل بیهقی، صص ۴۶۸-۵۱۵. - فرشیدورد، خسرو (۱۳۷۵)، جمله و تحوّل آن در زبان فارسی، تهران: امیرکبیر. - فرشیدورد، خسرو (۱۳۸۲)، دستور مفصّل امروز، تهران: سخن. - فرشیدورد، خسرو (۱۳۸۳)، فعل و گروه فعلی و تحوّل آن در زبان فارسی، تهران: سروش. - لازار، ژیلبر (۱۳۸۴)، دستور زبان معاصر فارسی، ترجمۀ مهستی بحرینی، توضیحات و حواشی هرمز میلانیان، تهران: هرمس. - لبافانخوش، زهرا و علی درزی (۱۳۹۳)، نگاهی به جایگاه نحوی «باید» و «شاید»، پژوهشهای زبانی، سال ۵، شمارة ۲، صص ۹۷-۱۱۲. - متولیان، رضوان (۱۳۹۵)، بازنمایی نحوی افعال وجهی «بایستن» و «شدن» در زبان فارسی، جستارهای زبانی، دورة ۷، شمارة ۷، صص ۱۲۵-۱۵۰. - محمدابراهیمی، زینب و شبنم مجیدی (۱۳۹۸)، بازشناسی فعلهای دستوری در زبان فارسی و آموزش آنها به غیرفارسیزبانان، دوفصلنامة مطالعات زبانی و بلاغی، سال ۱۰، شمارة ۱۹، صص ۲۹۳-۳۲۲. - ناتل خانلری، پرویز (۱۳۶۵)، تاریخ زبان فارسی، جلد دوم، تهران: نشر نو. - ناتل خانلری، پرویز (۱۳۷۷)، دستور زبان فارسی، تهران: توس. - نجفی، عیسی و سیدمحمد آرتا (۱۳۹۰)، بررسی تحوّل کارکردهای حرف «را» در ادوار نثر فارسی، سبکشناسی نظم و نثر، شمارة ۱۲، صص ۲۲۹-۲۴۷. - نقیزاده، محمود و همکاران (۱۳۹۰)، بررسی مفهوم ذهنیت در افعال وجهی در زبان فارسی، پژوهشهای زبانشناسی، شمارة ۴، صص ۱-۲۰. - واحدیلنگرودی، محمّدمهدی و آرزو نجفیان (۱۳۸۲)، دستهبندی ساختهای غیرشخصی در زبان فارسی، رشد آموزش زبان و ادب فارسی، شمارة ۶۷، صص ۱۸-۲۴. -Bybee, J. L., Perkins, R. Pagliuca, W. (1994), The Evolution of Grammar: Tense, Aspect and Modality in the Languages of the World, Chicago: The University of Chicago. -Darzi, A.and S. Kwak (2015), Syntax and semantics of subjunctive clauses in Persian, Lingua, 153, 1-13. -Givon, T. (2001), Syntax, Amsterdam: John Benjamins. -Heine, B. (1995), Agent- oriented vs. epistemic modality: some observations on German modals. In Modality in Grammar and Discourse. J. L. Bybee and S. Fleischman, (eds.), 15-53. Amsterdam: John Benjamin. -Karimi, S. (2005), A minimalist Approach to Scrambling, New York: Mouton de Gruyter. -Palmer, F. R. (1974), The English Verb, London: Longman. -Palmer, F. R. (1986), Mood and Modality, Cambridge: Cambridge University. -Portner, Paul (2009), Modality, Oxford: Oxford University. -Portner, Paul (2018), Mood, Oxford: Oxford University. -Taleghani, Azita H. (2008), Modality, Aspect and Negation in Persian, Amsterdam: John Benjamins. -Trask, R. L. (1996), a Dictionary of Grammatical Terms in Linguistics, London: Routledge. -Traugott, E. C. (1989). On the rise of epistemic meanings in English: an example of subjectification in semantic change. Language 65, 31-55. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 353 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 343 |