
تعداد نشریات | 21 |
تعداد شمارهها | 610 |
تعداد مقالات | 9,029 |
تعداد مشاهده مقاله | 67,082,968 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,656,405 |
بررسی همگرایی ملی در امپراتوری هخامنشی براساس مطالعه ی نقوش برجسته، کتیبه ها و معماری تخت جمشید | ||
نشریه هنرهای کاربردی | ||
مقاله 3، دوره 1، شماره 1، خرداد 1400، صفحه 57-76 اصل مقاله (639.25 K) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22075/aaj.2021.23549.1104 | ||
نویسندگان | ||
ابراهیم رایگانی* 1؛ حسن باصفا2 | ||
1استادیار، پردیس مرکزی دانشگاه نیشابور، گروه باستان شناسی، نیشابور، ایران | ||
2دانشیار، پردیس مرکزی دانشگاه نیشابور، گروه باستان شناسی، نیشابور، ایران | ||
تاریخ دریافت: 20 فروردین 1400، تاریخ بازنگری: 19 خرداد 1400، تاریخ پذیرش: 23 خرداد 1400 | ||
چکیده | ||
تخت جمشید از یادگارهای دوران هخامنشی در جنوب ایران است که عناصر معماری، تزئینی و متون نوشتاری موجود در آن از زوایای گوناگون مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته اند. هدف از انجام این تحقیق بررسی و شناسایی نمودهای عنصر هویتِ جمعی و همچنین نمادهای انسجام بخش ملی در عناصر یاد شده فوق است. نقوش به کار گرفته شده در بنای تخت جمشید در کنار سازه ی معظم، به صورت مستقیم و تلویحی بیانگر روح جمع گرا و یا همگرای شاهان بانی آن بوده است. پرسشی که مقاله پیش رو می کوشد تا به آن پاسخ دهد چنین مطرح می شود که با وجود این که در کشور جهانی هخامنشیان اقوام و ملل گوناگونی حضور داشتند، حاکمان پارسی چه مؤلفه ها و عناصری را در تخت جمشید (اعم از سازه، نقوش و کتیبه ها) به کار بردند که باعث گردن نهادن ملل تابعه به حاکمیت سیاسی امپراتوری در راستای ایجاد کشوری جهانی شده است؟ به نظر می رسد هخامنشیان در استفاده و اقتباس از عناصر هنری و فنی ملل تابعه در تخت جمشید، علاوه بر جنبه ی زیبایی شناسی، به بعد فرهنگی- سیاسی آن نیز عنایت داشته اند. تمامی این عناصر و مؤلفه های هنری به نوعی بیان کننده اندیشه ی هویت جمعی در یک کلیّت و به مفهوم امپراتوری بوده است. به طور کلی تمامی عناصر، به گونه ای به خدمت گرفته شدند تا بازدید کننده خود را در توافق کامل با دیگر ملل و برابر بداند و برای خود و ملّتش یک هویت واحد را در نظر گیرد. این مسأله در انسجام امپراتوری تأثیر به سزایی داشت و پادشاهان هخامنشی نیز از این امر آگاهی داشتند. روش این تحقیق نیز بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای، بررسی های پیمایشی نقوش برجسته و تحلیل توصیفی-تاریخی است. | ||
کلیدواژهها | ||
تخت جمشید؛ هویت جمعی؛ هخامنشیان؛ ملل تابعه؛ همگرایی | ||
موضوعات | ||
تحلیل کاربردی آثار و اشیاء تاریخی کهن | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Review of National Convergence in the Achaemenid Empire Based on the Study of Relieves, Inscriptions and Architecture of Persepolis | ||
نویسندگان [English] | ||
Ebrahim Raiygani1؛ Hasan Basafa2 | ||
1Assistant Professor, University of Neyshabur, Archeology& History Department, Nishapur, Iran | ||
2Associate Professor, University of Neyshabur, Archeology& History Department, Nishapur, Iran | ||
چکیده [English] | ||
Persepolis is from the relics of the Achaemenid era in southern Iran, where the elements of architecture, decorative, and written texts are studied from various angles. The purpose of this research is to identify and identify the elements of the element of collective identity as well as the symbols of the national integrity in the elements mentioned above. The motifs used in the construction of Persepolis, alongside the great structure, have been directly and implicitly indicative of the communist spirit or the convergence of the builder kings. The question that the present paper tries to answer is that, despite the fact that in the Achaemenid world of different nations, the Persian rulers have elements and components in Persepolis (including structures, motifs and Inscriptions), which made the nations a subsidiary part of the political sovereignty of the empire towards the establishment of a global state? It seems that the Achaemenids in the use and adaptation of the artistic and technical elements of the nations in the Persepolis, in addition to the aspect of aesthetics, have also considered their cultural-political dimension. All of these elements and artistic elements have, in a way, expressed the notion of collective identity in a whole and in the sense of the empire. In general, all elements were served in such a way that their visitor was considered in a perfect agreement with other nations and equal, and considered for himself and his nation a single identity. This issue was very influential in the coherence of the empire, and the Achaemenid kings also knew about it. The method of this research is based on library studies, walking surveys of relives and descriptive-historical analysis. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Persepolis, Collective Identity, Achaemenid, Nation Affiliates, Convergence | ||
مراجع | ||
- احمدی، حمید (1395)، هویت ایرانی از دوران باستان تا پایان پهلوی، ترجمه و تدوین: حمید احمدی، نشر نی، چاپ اول، تهران. - احمدی، حمید(1382)، هویت ملی ایرانی در گستره تاریخ، فصلنامه مطالعات ملی 15، سال چهارم، شماره 1، صص: 45-9. - اسلامیندوشن، محمدعلی(1370)، ایران لوک پیر، چ اول. تهران: انتشارات پرواز - اشرف، احمد (1395)، هویت ایرانی، به کوشش: حمید احمدی، نشر نی، چاپ سوم، تهران. - امینیان، بهادر و مشهدی، سارا (91-1390). نقش اسطورهها در هویت ملی و ملت سازی: مورد ایران.نشریه ادبیات پایداری دانشگاه شهید باهنر کرمان. سال سوم. شماره ششم. - اومستد، ا.ت(1386). تاریخ شاهنشاهی هخامنشی. ترجمه محمد مقدم. چ هفتم. تهران:امیرکبیر. - ایمانپور، محمدتقی؛ نصرالهزاده، سیروس و علیزاده، کیومرث (1394)، شوش در دوران هخامنشی؛ بررسی جایگاه و اهمیت شوش در دورهی هخامنشی در مقایسه با تختجمشید، فصلنامه پژوهشهای تاریخی دانشگاه اصفهان، سال پنجاه و یکم، دورهی جدید، سال هفتم، شماره دوم (پیاپی)، تابستان، صص: 12-1. - آلن، لیندزی (1390)، تاریخ امپراتوری ایران، ترجمه: عیسی عبدی، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، تهران. - بازورث، سی. ادموند (1393)، تداوم میراث کهن در سرزمینهای ایرانیِ سدههای میانه، در برآمدن اسلام، ویراسته: وستا سرخوش کرتیس و سارا استوارت، ترجمه: کاظم فیروزمند، نشر مرکز، چاپ اول، تهران. - بروسیوس، ماریا (1392)، شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه: هایده مشایخ، نشر ماهی، چاپ دوم، تهران. - بروسیوس، ماریا (1395)، ایران باستان؛ هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان، ترجمه: عیسی عبدی، نشر ماهی، چاپ سوم، تهران. - بریان، پیر(1385). امپراتوری هخامنشی. ترجمه ناهید فروغان. چ دوم. تهران: نشر فرزان، نشر قطره. - پوپ، آرتور(1355). هنر ایران در گذشته و آینده. ترجمه عیسی صدیق. تهران: مدرسه عالی خدمات جهانگردی. ثلاثی، محسن(1380). جهان ایرانی و ایران جهانی. چ دوم. تهران: نشر مرکز. - جهانشاهیافشار، علی و رحیمیصادق، خدیجه (1393)، عناصر هویت ایرانی در دیوان امیر علیشیر نوایی، مجله مطالعات ایرانی، سال سیزدهم، شماره بیست و پنجم، بهار و تابستان، صص: 118-93. - داوریاردکانی، رضا(1383). بحران هویت: باطن بحرانهای معاصر، نامه فرهنگ، سال سوم، شماره اول. - دیتریش، هوف (1393)، شکلگیری و ایدئولوژی دولت ساسانی براساس شواهد باستانشناسی، در عصر ساسانی جلد سوم ایده ایران، ویراسته: وستا سرخوش کرتیس و سارا استوارت، ترجمه: دکتر محمدتقی ایمانپور و کیومرث علیزاده، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول، مشهد. - رایگانی، ابراهیم(1392). نقشمایه روزت از آغاز تا پایان دوره هخامنشی. سمنان:آبرخ. - زرگر، افشین (1386). مدلهای دولت- ملت سازی؛ از مدل اروپایی تا مدل اوراسیایی. نشریه تخصصی علوم سیاسی دانشگاه آزاد واحد کرج، شماره 7. - شاپورشهبازی، علیرضا (1357)، شرح مصور تختجمشید، انتشارات بنداد تحقیقات هخامنشی، شماره ششم، شیراز. - شاپورشهبازی، علیرضا (1379). راهنمای جامع تختجمشید. چ دوم. تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان میراثفرهنگی کشور. - شاپورشهبازی، علیرضا (1395)، تاریخ ایدهی ایران: هویت ایرانی در دورههای هخامنشی و اشکانی، در: هویت ایرانی، نشر نی، به کوشش حمید احمدی، چاپ سوم، تهران. - عامری، صغری (شهلا) (1395)، باستانگرایی در دوره پهلوی با تکیه بر جشنهای 2500 ساله به روایت اسناد، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تهران. - غفوری، امالبنین(1381)، تأثیر متقابل هنر معماری یونان، آسیای صغیر و هخامنشی، پایاننامه کارشناسی ارشد جهت ارائه به دانشگاه تربیت مدرس تهران. - فتوحیقیام، منصور(1374)، اشکال انتقال مفاهیم و ارزشها در معماری هخامنشی، مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، ارگ بم، جلد دوم، انتشارات سازمان میراثفرهنگی کشور، صص:164-149. - قاسمی، علیاصغر و ابراهیمآبادی، غلامرضا (1390). نسبت هویت ملی و وحدت ملی در ایران. فصلنامه راهبرد. سال بیستم. شماره 59. - کبیری، افشار(1389). بررسی تحولات تاریخی هویت ملی در ایران. در مجموعه مقالات کنکاشی در هویت ایرانی؛ به کوشش ابراهیم حاجیانی، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک، تهران، چاپ اول. - کوک، جان مانوئل (1394)، شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه: مرتضی ثاقبفر، انتشارات ققنوس، چاپ چهارم، تهران. - گرابار، الگ (1393)، هنر ایران اواخر عهد باستان، در ایران در نخستین سدههای اسلامی، ویراسته: ادموند هرتسیگ و سارا استوارت، ترجمه: کاظم فیروزمند، نشر مرکز، چاپ اول، تهران. - مرادیغیاثآبادی، رضا (1380)، کتیبههای هخامنشی، خط میخی پارسی باستان، انتشارات نوید شیراز، ویراست دوم، شیراز. - مکی، ساندرا(1380). ایرانیها، ایران، اسلام و روح یک ملت. ترجمه شیوا رویگریان. تهران: ققنوس. - نیولی، گراردو (1387)، آرمان ایران؛ جستاری در خاستگاه نام ایران، ترجمه: سید منصور سیدسجادی، انتشارات موسسه پیشینپژوه، تهران، چاپ اول. - هژبرینوبری، علیرضا؛ ویسی، مهسا و خطیبشهیدی، حمید (1390). بررسی باستانشناختی ارتباطات سیاسی و فرهنگی ایران و آسیای صغیر در دوران هخامنشی. فصلنامه ژئوپلیتیک. سال هفتم. شماره سوم. - هینتس، والتر (1392)، داریوش و ایرانیان؛ تاریخ فرهنگ و تمدن هخامنشیان، ترجمه: پرویز رجبی، نشر ماهی، تهران، چاپ چهارم. - هینتس، والتر(1385). داریوش و پارسها، تاریخ فرهنگ ایران در دوره هخامنشی. ترجمه عبدالرحمن صدریه. چ دوم. تهران:امیرکبیر.
- Briant, Pierre (2002), From Cyrus to Alexander a History of the Persian Empire, transalted to English: Peter T. Daniels, Winona Lake, Indiana Eisenbrauns.
- Curtis, Vesta. S (2005), “the Legacy of Ancient Persia”, in The Forgotten Empir: the world of Ancient Persia, ed. by Jhon Curtis and Nigel Tallis, the British Museum Press, London. Pp. 250-257.
- Donohue, J. Jhon (1973), “Three Buwayhid Inscription”, Arabica, 20/1. Pp. 74-80.
- Erdmann, K (1960). “persepolis: daten und Deutungen”, in: Mitteilungen der Deutschen orientgesells choft, XCII, pp.21-47.
- Ghirshman, R (1957). “Notes iraniennes: Vll, A propos de Persepolis”. Artibus Asiae XX/4.
- Habsbawm, Eric (1990), Nations and Nationalism since 1780: Program, Myth, reality, Cambridge.
- Harnter,W(1965).”The Earliest history of the constellations in the near East and The Motif of the Lion –Bull combat”. Journal of Near Easter studies, Vol .24, No, 1\2, PP.1-16.
- Harper, O. Prudence (2008), Image and Identity: Art of the Early Sasanian Dynasty, in the Sasanian Era: The Idea of Iran, Volume III, ed. Vesta. S. Curtis and Sara, Estewvart, the British Museum, London.
- Herzfeld, Ernest. E (1941), Iran in the ancient East, London, New York.
- ImanPour. M, T (2004), the Construction of Apadana of Persepolis and Susa: which one was built first? Proceeding of first National Congress on Iranian Studies, 17-20 June 2002: pp. 1-9.
- Nylander, Carl, (1970), Ionians in Pasargadae studies in Old Persian Architecture, Boreas.
- Roaf,N(1983). “Sculptures and sculptors at Persepolis”. Iran, XX, PP.1.164.
- Root, Margaret Cool (1979), the King and Kingship in Achaemenid Art, Essays on the Creation of an Iconography of Empire, Acta Iranica 19, Brill Publication, Leiden.
- Sancisi-Weerdenburg, H (1993), “Alexander at Persepolis”, in Alexander the Great: Myth and Reality. 21: pp. 177-188.
- Schmidt, E. F (1953), Persepolis, Volume 1, the University of Chicago Press, Chicago. Illinois.
- Shahbazi, A. Sh (1994). “Persepolis and the Avesta”. Archaologis che Mitteilungin aus Iran. 27, PP.85-90.
- Shahbazi, A. Sh (2005), “The History of the Idea of Iran”, in Birth of Persian Empire ed. by Vesta S. Curtis., London.
- Smith, Anthony D (1991), Ethnic Origins of Nations, Oxford. Blackwell. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,756 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,039 |