پیوندهای مفید
آمار
| تعداد نشریات | 21 |
| تعداد شماره‌ها | 657 |
| تعداد مقالات | 9,639 |
| تعداد مشاهده مقاله | 68,650,653 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 48,121,051 |
تحلیل جامعه‌شناختی و فرهنگیِ عوامل مؤثر بر «در حاشیه ماندن» طراحان زن در مدرسه باهاوس و راهبردهای عاملیت آنان | ||
| نشریه هنرهای کاربردی | ||
| دوره 4، شماره 4 - شماره پیاپی 16، اسفند 1403، صفحه 85-100 اصل مقاله (860.5 K) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22075/aaj.2023.30004.1171 | ||
| نویسنده | ||
| بهاره تیموری* | ||
| مربی، گروه طراحی صنعتی، دانشکده هنر، دانشگاه سمنان، سمنان، ایران. | ||
| تاریخ دریافت: 03 اسفند 1401، تاریخ بازنگری: 19 فروردین 1402، تاریخ پذیرش: 26 فروردین 1402 | ||
| چکیده | ||
| باهاوس، یکی از تأثیرگذارترین مدارس هنر و طراحی قرن بیستم، در آغاز فعالیت خود با شعار پذیرش برابر برای تمامی متقاضیان، صرف‌نظر از سن، جنسیت یا پیش‌زمینه تحصیلی، تأسیس شد. این وعده با استقبال گسترده زنان همراه شد. با این حال، والتر گروپیوس، در عمل سیاست‌هایی را در پیش گرفت که منجر به محدودسازی حضور زنان به برخی کارگاههای خاص شد. اما عملکرد برخی از این زنان به گونه‌ای بود که کارگاه‌هایی که آن‌ها در آن مشغول به کار و آموزش بودند با عقد قرارداد با صنعت، به منبع درآمد اصلی مدرسه تبدیل شدند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی شرایط زمینه‌ای این تغییر سیاست و به موازات آن، مسیری است که زنان خلاق مدرسه برای درهم شکستن مفروضات گروپیوس در مورد مردانه بودن خلاقیت پیمودند. همچنین با نگرشی جنسیتی-تاریخی، در پی پاسخ به این پرسش است که چه عواملی سبب حذف یا کمرنگ شدن نقش زنان موفق باهاوس در تاریخ‌نگاری هنر، طراحی و معماری شده است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کیفی است. به منظور درک مناسب‌تر شرایط تحصیل و کار زنان در مدرسه، پیشینه تحصیلی و برخی از آثار سه تن از اثرگذارترین زنان باهاوس یعنی گونتا استولزل، آنی آلبرز و ماریان برانت، به اختصار بررسی شده‌اند. نتایج حاکی از آن است که برخلاف تفکر پدرسالارانه حاکم بر جامعه آن زمان اروپا، یعنی مناسب بودن زنان برای فعالیت‌های هنری و ساخت دو بعدی به دلیل محدودیت‌های مغز زنان در مقایسه با مردان ، زنان باهاوس به خوبی فلسفه آموزش‌ها را دریافته و به کمک آزمودن خلاقانه روش‌ها و مواد جدید توانستند کارگاههای مدرسه را به گونه‌ای پویا در جهت پاسخگویی به جامعه و صنعت رهنمون شوند. همچنین توانستند این رویه را حتی پس از کوچ اجباری، اعتلا بخشند و علاوه بر روش‌های جدید ساخت مصنوعات، با آزمودن ظرفیت فرهنگ‌های دیگر، نوآوری‌های بیشتری خلق کنند. | ||
| کلیدواژه‌ها | ||
| باهاوس؛ زنان خلاق؛ تفکر پدرسالارانه؛ هنر و دیزاین؛ ارتباط با صنعت | ||
| موضوعات | ||
| رشته ها و زمینه های گوناگون هنر معاصر | ||
| عنوان مقاله [English] | ||
| A Sociological and Cultural Analysis of the Factors Contributing «to the Marginalization» of Female Designers at the Bauhaus School and Their Agency Strategies | ||
| نویسندگان [English] | ||
| Bahareh Teimouri | ||
| Instructor, Department of Industrial Design, Faculty of Art, Semnan University, Semnan, Iran. | ||
| چکیده [English] | ||
| The Bauhaus, one of the most influential art and design schools of the twentieth century, was founded on the principle of equal admission for all applicants, regardless of age, gender or educational background. This promise attracted a considerable number of women. However, in practice, Walter Gropius adopted policies that restricted women’s participation to certain workshops. Despite these limitations, the work of several women proved so impactful that the workshops in which they studied and practiced became the school’s primary sources of income through contracts with industry. The aim of this study is to examine the contextual conditions that led to this policy shift and, in parallel, to trace the pathways through which Bauhaus women challenged Gropius’s assumptions about creativity as a male domain. From a gendered-historical perspective, it also seeks to answer the question of why the contributions of successful Bauhaus women have been diminished or erased in the historiography of art, design, and architecture. The research method is descriptive-analytical, grounded in a qualitative approach. To better understand the circumstances of women’s education and professional activity at the Bauhaus, the educational background and selected works of three of its most influential women—Gunta Stölzl, Anni Albers, and Marianne Brandt -are briefly examined. The findings indicate that, contrary to the patriarchal belief prevalent in early twentieth-century Europe- that women were suited only for artistic and two-dimensional work due to alleged cognitive limitations compared to men -Bauhaus women fully absorbed the school’s pedagogical philosophy. Through creative experimentation with new methods and materials, they succeeded in guiding the workshops toward a dynamic responsiveness to the needs of society and industry. Moreover, even after their forced migration, they continued to expand this trajectory, not only by introducing innovative methods of production but also by engaging with and drawing upon the cultural capacities of other societies to generate further innovations. | ||
| کلیدواژه‌ها [English] | ||
| Bauhaus, Creative Women, Patriarchal Thinking, Art and Design, Collaboration with Industry | ||
| مراجع | ||
|
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 724 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 50 |
||